
به گزارش پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، کمبود امکانات در فوتبال ایران، چه به لحاظ نرمافزاری و چه سختافزاری، یک اتفاق عجیب و تازه نیست. سالهای سال است که تیمهای ملی و باشگاههای حتی بزرگ فوتبال ایران با مشکلات عدیدهای در این زمینه مواجهاند و کجدار و مریز و با اما و اگر مجوز حرفهای میگیرند تا مبادا از حضور در لیگ برتر محروم شوند.
این قصهی فوتبال ایران در تمام دهههای اخیر است. جایی که نه آکادمی مجهزی – در سطح جهانی – داریم و نه زمینهای چمن یکدست برای تمرین بازیکنان تیم اصلی. مجتبی جباری به درستی دست گذاشت روی ضعفهای فوتبال ایران؛ بهخصوص جایی که گفت: «ما در استقلال حتی جی پی اس هم نداشتیم تا ریزِ آمار بازیکنان را بهدست بیاوریم. دکتر تغذیه هم نبود و به همین دلیل مجبور شدم از جیب خودم هزینه کنم تا فردی مجرب در این زمینه کنارمان باشد.»
این ادعا یعنی باشگاههای ما حتی در فراهم کردنِ بدیهیات هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند. البته نه به این دلیل که بودجه ندارند، بلکه دیدگاهها حرفهای نیست. دکتر تغذیه چه دستمزدی میگیرد؟ هزینه جی پی اس و راهاندازی آن چقدر میشود؟ آیا هزینه این آیتمها، به یکدهم قراردادهای بازیکنان معمولی هم میرسد؟ هرگز نه.
علیرضا جهانبخش در گفتگویی خودمانی که مربوط به دوران حضورش در برایتون و لیگ برتر انگلیس بود، درباره امکانات این باشگاه میگفت: «کادرفنی ما حدود ۳۰ مربی را شامل میشود. به عنوان مثال بدنسازی تیم بر عهده یک گروه ۵ نفره است؛ یا بخش آنالیز را چندین مربی اداره میکنند. از تغذیه بگیرید تا پزشکی، ریکاوری و ...، همه و همه مربیان مخصوص به خود را دارند. تازه کادرفنی ما بسیار محدودتر از تیمهایی نظیر منچسترسیتی است. آنها تعداد بیشتری مربی در اختیار دارند که هر یک وظیفه خاصی دارند و آن را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند.»
ادعای مجتبی جباری و نقلِ خاطرهای از جهانبخش، همه و همه ماهیت فوتبال ایران را به تصویر میکشد. فوتبالی که بیشتر چهرهپرور است تا استعدادپرور. در آکادمیها هیچگونه تجهیزاتی وجود ندارد و چه بد که بازیکنان جوان چنین شرایطی را تجربه میکنند. البته وقتی تیم اصلی و بزرگسالان از چنین امکانات اولیهای محروم هستند، چه انتظاری داریم که پایهها بتوانند در پرِ قو پرورش یابند و شکوفا شوند؟
باشگاه استقلال با تمام این مشکلات ریز و درشت، کلارنس سیدورف را به عنوان مشاور ورزشی استخدام کرده. اتفاقی که چند هفته قبل رخ داد و استقلال در شرایطی که درگیر حضوری موفق در جام حذفی بود، از این هلندی نامدار رونمایی کرد! وقتی میگوییم باشگاههای ما اغلب چهرهپرور هستند، دلیلش همین موضوع است.
سیدورف در شرایطی به ایران خواهد آمد- البته هنوز نمیدانیم صد در صد میآید یا نه- که باشگاه استقلال دکتر تغذیه ندارد، جی پی اسها به تازگی فعال شدهاند، زمین تمرین مشکلات بسیاری دارد و در پایهها هم امکاناتی وجود ندارد. سیدورف که در باشگاههای بزرگی نظیر میلان، اینتر، رئالمادرید و آژاکس فعالیت کرده، چطور با این کمبودها کنار خواهد آمد؟
حضور سیدورف در استقلال، شبیه به بنزی است که در خیابانهای پر از چاله مسیر خود را طی خواهد کرد. حتی اگر بهترین اتومبیل هم باشد، بعد از مدتی به مشکل میخورد و نمیتواند تاب بیاورد. استقلال، همان خیابانی است که چالههای فراوانی در آن وجود دارد. چالهها هم همین بدیهیاتی است که این باشگاه پرهوادار از فراهم کردنش عاجز است.
حالا چند سوال اساسی؛ آیا سیدورف به درد استقلال میخورد یا با این هزینه میشد آکادمی و امکانات باشگاه را تجهیز کرد؟ آیا این هلندی در ایران دوام میآورد؟ آیا با بنز میتوان در این خیابانها رانندگی کرد؟
دیدگاه خود را بیان کنید