
به گزارش شنبه شب پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، در روزگاری که ورزش میتواند پیامآور همدلی، جوانمردی و شکوه انسانی باشد، متأسفانه سایه بیاخلاقی بر سکوهای افتخار و میدانهای رقابت سنگینی میکند. صحنههایی که باید جلوهگاه احترام، ادب و منش پهلوانی باشد، گاه به آوردگاهی برای نمایش رفتارهای ناشایست و هتاکی بدل میشود؛ آن هم نه فقط از سوی تماشاگران، که گاه چهرههای شاخص و الگوهای جامعه نیز در این بیاخلاقیها پیشگاماند.
در این میان، ناکارآمدی متولیان فرهنگی و مسئولان امر، همچون زخمی بر پیکر ورزش، عمق بحران را دوچندان کرده است چرا که با بیتوجهی و سهلانگاری، نهتنها نتوانستهاند مرهمی بر این جراحت باشند، بلکه با بیبرنامگی و فقدان نظارت مؤثر، زمینه را برای تکرار و گسترش این ناهنجاریها فراهم میکنند. امروز بیش از هر زمان دیگری ورزش ما تشنه بازگشت به اخلاق، ادب و مسئولیتپذیری است تا بار دیگر، نام ورزش با افتخار و انسانیت گره بخورد، نه با حاشیه و تلخی بیاخلاقیها.
یکی از فضاهایی که بیاخلاقی در آن موج میزد فوتبال است. فوتبالی که پرونده آن در لیگ برتر و جامحذفی با قهرمانی تراکتور و استقلال بسته شد تا دو نماینده ایران در لیگ نخبگان آسیا و سطح ۲ این قاره به میدان بروند. در این فصل شاهد اشکها و لبخندهایی بودیم که نشان از حساسیت، هیجان و زیباییهای همیشگی فوتبالی داشت، فوتبالی که برای هواداران دوآتیشه از نان شب هم واجبتر است و آنهایی که به استادیوم میروند برای دقایقی حتی بزرگترین مشکل و مصیبت خود را هم فراموش میکنند.
در هفتههای اخیر مراسمی در تهران با عنوان تجلیل از چهرههای نامدار ورزش ایران برگزار شد، مراسمی که به دلیل ماهیت و اهمیتی که داشت میهمانان ویژهای را به خود میدید. از جمله محمدمهدی فروردین، رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی.
وی در این مراسم و در حضور وزیر ورزش و جوانان در سخنانی کوتاه به اهمیت اخلاق در این حوزه اشاره کرد و با تاکید بر اخلاقمداری نسل پیشین ورزش کشور، ورزشکاران کنونی را به نوعی مورد خطاب قرار داد و اخلاق را حلقه مفقود شده ورزش در این ایام دانست. به زعم نماینده فیروزآباد، فراشبند و قیر و کارزین در مجلس شورای اسلامی، چهرههای قدیمی ما فرهنگ خاصی داشتند اما امروز حرمت، حلقه مفقوده شده ورزش است. او اشاره کرد در قدیم از ورزشکاران الگو برداری میشد اما الان ورزشکارانی داریم که این موارد را رعایت نمیکنند و باید به آنها راه و شیوه زندگی حرفهای و صحیح را آموزش داد.
البته این اظهار نظرها تنها از زبان فروردین به گوش نمیرسد، مهدی مناجاتی سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران نیز در روزهای اخیر در گفتوگویی با خبرنگار پایگاه خبری و تخصصی شیرینی و شکلات، به شرایط نابسامان فرهنگی در فوتبال ایران اشاره کرد و اظهار داشت: متاسفانه فرهنگ و رفتارهای بدی در فوتبال ایران باب شده و شاهد اتفاقاتی هستیم که خوشایند این ورزش نیست. در این روزها تصاویری را در رویدادهای ورزشی میبینیم که جای تعجب دارد. یک نفر با تبر در زمین فوتبال حاضر میشود و فرد دیگری، بینظمی را رواج میدهد. تمامی اینها به این دلیل است که خوب کار نکردیم و از فرهنگ و اخلاق ورزشی دور شدیم.
این گفتوگوهای تکراری را بارها شنیدیم و خواندیم و نکته جالب اینجاست که همه از شرایط موجود گلایهمند هستند اما چه کسی باید پاسخگوی اتفاقات و حاشیههای ورزشی و البته فوتبالی باشد. اینکه میگوییم فوتبال به آن دلیل نیست که در سایر رشتهها همه چیز گُل و بُلبل است، بحث سر این است که فوتبال به دلیل همهگیری و جذابیتی که دارد بیشتر در کانون توجه قرار میگیرد و گرنه بارها شاهد بیاخلاقیهایی در عرصه ورزش بودهایم که باید ریشه و منشا آن را پیدا و بررسی کرد.
چندی پیش در گزارشی مفصل به این مقوله با عنوان «ادامه مماشات با خاطیان فوتبال؛ جولان بیاخلاقها روی سکوها» بودیم و امروز میخواهیم از زاویهای دیگر به آن نگاه کنیم. این یک واقعیت است که در سالهای اخیر، ورزش ایران با وجود موفقیتهای چشمگیر در عرصههای ملی و بینالمللی، با چالش جدی کمرنگ شدن اخلاق ورزشی هم مواجه شده است، این موضوع نه تنها بر کیفیت رقابتها تأثیر گذاشته، بلکه بر فرهنگ عمومی و هویت اجتماعی علاقهمندان به خود نیز سایه افکنده، اما چرا ورزش ما که روزی به نام بزرگانی چون تختی، دهداری و نامهای بزرگ دیگر عجین بود باید با چنین شرایطی دست و پنجه نرم کند؟
نکته مهم در این میان آن است که متولیان فرهنگی، ورزشی در کشور چه کسانی هستند و در این سالها برای اشاعه فرهنگ و اخلاق در ورزش چه کردهاند؟ بودجههای کلانی که به نام فعالیتهای فرهنگی هزینه شده در کجا و چگونه خرج شد که امروز نه تنها بازخوردی از آن نمیبینیم بلکه شاهد بیاخلاقیهای ورزشی هم هستیم.
اینکه متولیان و مدیران ورزشی و فرهنگی به هر دلیل اشتباه محرز و بیاخلاقی یک ورزشکار را میبینند اما به روی خود نمیآوردند یا پرونده فساد و خلاف یک فرد یا باشگاه را به بهانهای در کشوی میزی قرار میدهند که قفل محکمی بر آن خورده تا رای صادر شده، رسانهای نشود را به چه زبانی میتوان تعریف و تفسیر کرد؟
وقتی نام باشگاههای فرهنگی، ورزشی تنها در حد یک نام است و اقدام صحیح و قانونمندی برای اشاعه اخلاق ورزشی نمیشود و ورزشکار میداند و میبیند که تمام این موارد، بازی با کلمات است، دیگر نگرانی بابت اتفاقات و حاشیههای پیرامونی ندارد و توهین زشت و زننده خود را به بهانه مصدومیت کشاله ران، به سمت و سویی دیگر سوق میدهد و عجیب است که متولیان آن رشته نیز موضوع را به جای آنکه بررسی و با خاطی برخورد جدی کنند به بخش دیگری حواله میدهند تا همه قبول کنیم، او مصدوم است اما عقل سلیم و چشمهای بینایی که آن صحنه را به وضوح دیدند را چه باید کرد؟ این توهین به شعور مخاطب را چه کسی مدیریت میکند و چرا بازخواستی برای آن در کار نیست؟
از سویی دیگر شرایط جامعه و فضای اجتماعی را هم نباید فراموش کرد، امروز به هزار دلیلی که همه میدانیم صدای بوق یک وسیله نقلیه یا هر اتفاق خارج از حوصله، میتواند فضا را به سمت و سویی تنشزا و ملتهب سوق دهد و جامعه ورزش نیز از این قاعده مستثنی نیست چراکه آنها هم بخشی از این جامعه درگیر به شمار میروند. وقتی پول، شهرت، قدرت و بازی با نامهای بزرگ در اولویت قرار بگیرد، اخلاق کمرنگ میشود. وقتی یک ورزشکار میبیند هر کاری میتواند انجام دهد و مسوولان مربوطه به هر دلیل آن موضوع را کتمان یا پنهان میکنند، فضا برای یکهتازی و تاختوتاز فراهم میشود و چه کسی است که از این فرصت به سود خود بهره نبرد؟
متاسفانه در این میان برخی از فضاهای رسانهای که به دلیل تعدد کانالهای تلگرامی یا پایگاههای به اصطلاح خبری قارچوار، تکثیر و بدون مجوز فعال شدهاند که ماهیت فعالیت آنها هم جای بررسی و تامل دارد، به گسترش این بیاخلاقیها دامن میزنند. اینکه شما فضایی بدون مدیریت رسانهای را در اختیار داشته باشید که هر چه میخواهید بگویید و در فضا بیکران دنیای رسانهای هر تصویری را میخواهید منتشر کنید، بدون شک در بروز بیاخلاقیهای ورزشی موثر است، با این تاکید که اخبار به اصطلاح زرد برای جوانترها و نسل امروزی، مقبولیت بیشتری دارد و روی آنها تاثیر به مراتب عمیقتری میگذارد.
با بررسی و تاکید همه جوانب، نباید و نمیتوان تنها یک فرد یا بخشی از جامعه ورزش را مقصر این ناهنجاریها دانست، چراکه آنچه امروز در جامعه میبینیم به دلیل عدم توانایی یا ناکارآمدی برخی مدیرانی است که اسم فرهنگی را به دوش میکشند و این واقعیت تلخی است که باید قبول کنیم اگر متولیان امر به خوبی کار کرده و در اجرای برنامههای خود توانمند بودند، امروز شاهد چنین بیاخلاقیهایی در عرصه ورزش کشور نبودیم و بیانصافی است که تنها ورزشکار و جامعه ورزش را مقصر قلمداد کنیم.
ورزش بدون اخلاق، نه تنها به هدف اصلی خود که رشد جسم و روح انسان است نمیرسد، بلکه میتواند آسیبهای جدی به جامعه وارد کند. بازگشت به منش پهلوانی و اخلاقمداری، نیازمند عزم جدی همه ارکان ورزشی و غیرورزشی است؛ از خانواده و مربی گرفته تا مدیران و رسانهها. تنها در این صورت است که ورزشکاران ما میتوانند همچون گذشته، الگوهای واقعی برای جامعه باشند و ورزش به ابزاری برای تعالی اخلاق و هویت ملی تبدیل شود.
و فراموش نکنیم نام یک ورزشکار به اصطلاح خاص از حرمت، ادب و منش انسانی و پهلوانی بزرگتر نیست.
دیدگاه خود را بیان کنید