
برای کشف منظومه فکری و هندسه سیاسی حضرت امام(ره) باید هم سیر حرکت انقلابی ایشان از شروع نهضت و هم سیره رفتاری و اخلاقی ایشان را بررسی کرد. حضرت امام(ره) درحالی که اصرار به وحدت عمومی داشت اما مانع شنیدن صداهای متفاوت و منتقد نبود. امام خمینی(ره) در بیان مبانی وحدت با اشاره به آیه شریفه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِالله جَمِیعاً وَ لاتَفَرَقّوُا» (آل عمران: 103) معتقد بود که رمز پیروزی در وحدت کلمه است و میفرمود اگر این وحدت کلمه را حفظ کنیم، تا آخر پیروز هستیم.
وفاق؛ مشی انسانهای موحد
وحدت در منظومه فکری امام خمینی(ره)، «اعتصام» به «ریسمان الهی» است. «اعتصام» یعنی چنگ زدن. «وحدت» به لحاظ لغوی و مفهومی با «توحید» رابطه مستقیم دارد. دلهای انسانهای موحد واقعی پذیرای وفاق و وحدت است. وحدت در مسیر تعالی معنا میدهد. بنابراین امام(ره) در این زمینه میفرمایند: «هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبلالله مطلوب است... مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند.»
آن اجتماعی مصداق وفاق را دارد که دلهایشان واحد و اهدافشان واحد باشد. چنین جماعتی دست خداوند بر سر اوست: «یدُالله مَعَ الْجَماعَةِ» وفاق در زندگی یعنی حقوق خویشاوندی انسانی را رعایت کنیم یا به تعبیر شاعر «انسان» را رعایت کنیم. در سیاست هم همینگونه است و باید حقوق خویشاوندی سیاسی را ذیل نظام باورها رعایت کنیم.
عالیترین جلوه وفاق
حضرت امام(ره) در نهضت شکوهمند خود عالیترین جلوه وفاق را به نمایش گذاشت. مغناطیسی بود که همه دلها و همه سلایق و همه علایق را جذب خود کرد. امام(ره) به دلیل حکمت و معرفتی که در دل داشت، توانست اقیانوسی از انسانها را در سختترین شرایط بر مدار همدلی هدایت کند. بیشترین تأکید امام(ره) بر وحدت و انسجام بوده است. حضرت امام(ره) در همان مباحث ولایت فقیه میگویند اگر کسی فقه را جدا جدا نبیند و همه بخشهایش را کنار هم و کلی ببیند، به برقراری حکومت اسلامی میرسد و این نشاندهنده نگاه سیستماتیک حضرت امام(ره) است.
بنده در سخنان پیش از خطبه نماز جمعه تهران در 17 مرداد 1382 چهارچوب نظری وفاق ملی را بیان کردم و گفتم منظور از وفاق و همدلی این است که با حفظ تفاوت بینشها و گرایشها و با حفظ همه اصول، بُردار تمام توان و تلاش ما در کشور به یک سمت و به سوی یک هدف باشد. این هدف و آرمان بهصورت شفاف و مدون در قانوناساسی ما متبلور شده است.
رهبری بر مدار همدلی
شاخص مهم برای وفاق و همدلی، التزام عملی به قانون اساسی و اندیشههای امام و رهبری است. اکنون بیشتر از گذشته بر این باورم که در اقیانوس پرتلاطم جهان امروز، سرنشینان کشتی انقلاب و ایران، نباید توان و تلاش یکدیگر را خنثی کنند، باید همه در یک سمت پارو بزنند و از یک کشتیبان تبعیت کنند. پس اولین شرط وفاق ملی «وحدت در اصول» است و اولین شرط وحدت در اصول «رواداری» است. از این منظر، دعوت به وفاق هم تکلیف انقلابی و ملی و هم برخاسته از «عقلانیت سیاسی» و «خردمندی ملی» است. امام راحل قدس ا… نفسه الزکیه و رهبر معظم انقلاب در همه ادوار دعوت به وفاق و همدلی و پرهیز از تفرقه کردهاند. در واقع یکی از آن عواملی که امام(ره) چندین بار بر آن تأکید کرده است پرهیز و انذار تفرقه در میان دوستان انقلاب است. شهید مطهری هم در بررسی نهضتهای اسلامی در ۱۰۰ ساله اخیر میگویند یکی از عوامل مهم انحراف تاریخ مشروطیت این بود که بعد از پیروزی، نیروهای خودی را به جان همدیگر انداختند و آن کسانی که تا دیروز طرفدار استبداد و کار چاق کن ظالمان بودند، پستها و منصبها و تریبونهای انقلاب مشروطه را در دست گرفتند.
نقد سازنده با رعایت «همبستگی ملی»
دوستان انقلاب در هر گرایشی که هستند دوست انقلاب هستند. یاران انقلاب در هر تقسیمبندی که واقع شوند یار انقلاب و خودی محسوب میشوند. نباید با دعواهای بیحاصل وقت کشور گرفته شود. بدبینی و بدگویی قطاع الطریق وحدت است. برای همین مانند گذشته اعتقاد دارم که باید تمام گروهها و نهادها «وفاق ملی» را خط قرمز همه اظهارنظرها، حرکتها و اقداماتشان بدانند. البته نقد و انتقاد و مخالفت، حق طبیعی رسانهها و گروههای مرجع و همه ملت است. نقد و انذار هدیه بزرگ الهی است که تصمیمات حکمرانان زیر ذرهبین و محل بررسی و گفتوگو باشد. نقد که سهل است، به عقیده امام(ره) حتی تخطئه هم یک هدیه بزرگ الهی است ولی شرط آن رعایت «همبستگی ملی» و «عقلانیت سیاسی» است.
حضرت علی(ع) در خطبه ۱۶۹ نهجالبلاغه نسبت به ناکثین و کسانی که اول بیعت کردند و بعد بیعت شکستند و شمشیر به روی او کشیدند فرمودند: این گروه همگی با امارت و حکومت من مخالف و دشمن هستند و این عیبی ندارد اما سَأصبِر مالَم اَخَف عَلی جَماعَتِکم، من تا روزی مخالفت را برمیتابم که به صف واحد مردم لطمه وارد نیاید، تشتت در جامعه ایجاد نشود، نیروهای انقلاب را پاره پاره نکنند. فَأنَّهُم اِن تَمَّموا عَلی فیاله هذا الرَّأی اِنقَطَعَ نظامُ المسلمین، اگر آنها به هدفشان برسند و بتوانند مردم را پاره پاره و گروه و گروه کنند و آنها را نسبت به آینده سرنوشت خود و کشورشان ناامید کنند، آن روز است که اِنقَطَعَ نظامُ المسلمین، نظم عمومی جامعه بهم میخورد، پایههای نظام سست میشود و این چیزی نیست که کسی بتواند تحمل کند. اقبال لاهوری مسیر وفاق را اینگونه معرفی میکند: اهل حق را زندگی از قوّت است، قوّت هر ملت از جمعیت است.
«وفاق» نه یک شعار؛ بلکه راهبردی برای عبور از یک پیچ تاریخی است
باید دلهای ما و توانهای ما منسجم باشد تا بتوانیم به اهدافی که امام(ره) برای ما ترسیم کرد و مردم در قانون اساسی مدون کردند، زودتر برسیم. مقام معظم رهبری در استمرار مکتب فکری امام(ره) راجع به وفاق میفرمایند: برای اینکه ما بنیانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیش نیاز اوّلی قطعی ما، ایجاد وفاق و وحدت کلمه است. برای وفاق باید همه تلاش کنند. معنای وفاق این نیست که گروهها و تشکیلات و جناحهای گوناگون اعلام انحلال کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند؛ «رحماء بینهم» باشند؛ همدیگر را تحمّل کنند؛ در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنّج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متّهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه ما این است.
رهبر فرزانه انقلاب قبلاً هم فرمودهاند دولت باید مظهر وفاق باشد. بنابراین وفاق یک شعار نیست بلکه گفتمان دولت چهاردهم برای عبور کشور از یک پیچ تاریخی است. به تعبیر ادیب الممالک باید عهد و میثاق در وثاق کرد و ملک را خانه وفاق کرد.
تقابل یا تعامل؟ تخاصم یا تفاهم؟
«تقابل» اولین آفتی است که همچون طنابی بر گردن نظام سیاسی میتواند هر دم نفس نظام اداری را بگیرد. باید این پرسش سهل و ممتنع را پرسید که گزینه برتر در این دوگانهها کدام است؟ تقابل یا تعامل؟ واگرایی یا همگرایی؟ منازعه یا مصالحه؟ تخاصم یا تفاهم؟ وفاق یا تفرق؟ التیام یا التهاب؟ هر پاسخی به این دوگانهها نسبت ما را و تعهد ما را برای سربلندی و توسعه کشور آشکار میکند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای گذشته بیش از چهل بار بر وفاق تکیه فرمودهاند و اساساً این کلمه از کلیدواژههای مقام معظم رهبری است که به درستی توسط رئیسجمهوری محترم، دکتر پزشکیان، استخراج و شعار محوری دولت چهاردهم قرار داده شده است. البته وفاق و پرهیز از تفرقه برگرفته از همان مکتب حضرت امام(ره) است.
دیدگاه خود را بیان کنید